|
|
تنهایی , 1تنها , تنها , 1 , jkih , عاشق , ها , کلبه , یک تنها , ؟ , tanhaa , عشق , یکتنها , tanha , عاشقونه ,
|
|
|
|
چشم وقتی زیباست که پر از اشک باشد
اشک وقتی زیباست که برای عشق باشد
عشق وقتی زیباست که برای تو باشد
تو وقتی زیبایی که برای من باشی♥♥
...............
چرا نگاه می کنی؟
تنهــا ندیده ای؟
به من نخنـــد…
من هم روزگاری عزیــــز دل کسی بودم
******************************
******************************
******************************
دلم برای یواشکی ها مان تنگ شده !!!
و برای بوسه های پشت گوشی!!
و با صدای آهسته گفتن "دوستت دارم "!!
******************************
******************************
******************************
تمام روزایی که "سرگرمیت" بودم
"زندگیم" بودی ...
.
.
.
♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥Iloveyou♥ ♥Iloveyou♥ ♥♥Iloveyou♥♥ ♥♥♥Iloveyou♥♥♥ ♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥ ♥♥♥♥♥♥♥Iloveyou♥♥♥♥♥♥♥
takta_ms@yahoo.com |
|
:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 1331
بازدید کل : 4116
تعداد مطالب : 70
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1
Alternative content
|
|
|
|
بایــــد بــــه بعضــــی پســــرا گفــــت : |
|
|
بایــــد بــــه بعضــــی پســــرا گفــــت :
آهــــای پســــر ...
حواســــت باشــــه ...!
ایــــن دختــــری كــــه بــــه تــــو دل داده ,
خیلی هــــا در " آرزوی نیــــم نگاهــــش " هستنــــد ...
لیاقــــت داشتــــه بــــاش ..............!
:: برچسبها:
گفــــت ,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
با کسی باش که...
وقتایی که دلت گرفته
حوصله نداری
ناراحتی
حس میکنی یه دنیا غم داری
بلد باشه شادت کنه
راه قلبتو بلد باشه
تنهات نذاره...!!!
:: برچسبها:
ناراحتی حس میکنی یه دنیا غم داری بلد باشه شادت کنه راه قلبتو بلد باشه تنهات نذاره,
,
,
!!!,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
چه زیباست وقتی میفهمی
کسی زیر این گنبد کبود
انتظارت را میکشد
چه شیرین است طعم پیامکی که میگوید :
" کجایی نگرانت شدم "
:: برچسبها:
چه زیباست وقتی میفهمی کسی زیر این گنبد کبود انتظارت را میکشد چه شیرین است طعم پیامکی که میگوید : " کجایی نگرانت شدم ",
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
دلم !
یک مزرعه می خواهد
یک تو
یک من
و گندم زاری طلایی رنگ
که هوایش آکنده با عطر نفس های تو باشد...
:: برچسبها:
دلم ! یک مزرعه می خواهد یک تو یک مشد,
,
,
,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی
با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی
همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل
ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست
:: برچسبها:
ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ,
ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
به اندازه تمام روزهای کم بودنت تو را ببویم |
|
|
میشود در همین لحظه
از راه برسی
و جوری مرا در آغوش بگیری
که حتی عقربه ها هم جرات نکند
از این لحظه عبور کنند !!!
و من به اندازه تمام روزهای
کم بودنت
تو را ببویم
و در این زمان متوقف
سالها در آغوشت زندگی کنم
بی ترس فردا ها ....!!!
:: برچسبها:
[;,
4,
jkih,
tanhaa,
tanha,
1tanhaa,
تنهایی,
عاشقانه ها,
یکتنها,
کلبه تنهایی من,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
گفت سلام!
گفتم سلام!
معصومانه گفت می مانی؟؟؟
گفتم تو چطور؟؟؟
محکم گفت همیشه میمانم!!!
گفتم می مانم.
روزها گذشت...
روزی عزم رفتن کرد.
گفتم تو که گفته بودی می مانی...؟؟
گفت نمی توانم...
قول ماندن به دیگری داده ام
باید بروم....
:: برچسبها:
jkih,
1jkih,
تنها,
1تنها,
یکتنها,
یک تنها,
کلبه تنهایی,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در یک شنبه 15 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
مرد از راه می رسه
زن ناراحت و عبوسه
مرد:چی شده؟
زن:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که شوهرش برای فهمیدن مساله اصرار کنه و نازشو بکشه)
مرد حرف زن رو باور می کنه و می ره پی کارش
زن برای اینکه اثبات کنه دروغ می گه دو قطره اشک می ریزه
مرد اما باز هم "نمی فهمه"زن دروغ میگه.
تلفن زنگ می زنه
دوست مرد پشت خطه
ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن
(زن در دلش خدا خدا می کنه که مرد نره )
مرد خطاب به دوستش: الان راه می افتم!
زن داغون می شه
"نمی خواست تنها باشه"
و این داستان سال های سال ادامه داشت و زن ومرد در کمال خوشبختی و تفاهم در کنار هم روزگار گذراندند....
:: برچسبها:
مرد از راه می ره راست می گه ,
,
,
,
لبخند می زنه زن اما ,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
روزی خانمی در حال بازی گلف بود که توپش تو جنگل افتاد. او دنبال توپ رفت و دید که یک قورباغه در تله گیر کرده است.
قورباغه به او گفت : اگر مرا از این تله آزاد کنی سه آرزوی تو را برآورده می کنم .
زن قورباغه را آزاد کرد و قورباغه گفت : "متشکرم" ولی من یادم رفت بگویم شرایطی برای آرزوهایت هست؛ هر آرزویی داشته باشی شوهرت 10 برابر آن را میگیرد.
زن گفت :....
اشکال ندارد !
زن برای اولین آرزویش میخواست که زیباترین زن دنیا شود !
قورباغه اخطار داد که شما متوجه هستید با این آرزو شوهر شما نیز جذابترین مرد دنیا می شود و تمام زنان به او جذب خواهند شد ؟
زن جواب داد : اشکالی ندارد من زیباترین زن جهان خواهم شد و او فقط به من نگاه میکند !
بنابراین اجی مجی ....... و او زیباترین زن جهان شد !
برای آرزوی دوم خود، زن میخواست که ثروتمندترین زن جهان باشد !
قورباغه گفت : این طوری شوهرت ثروتمندترین مرد جهان خواهد شد و او 10 برابر از تو ثروتمندتر می شود.
زن گفت اشکالی ندارد ! چون هرچه من دارم مال اوست و هرچه او دارد مال من است ...
بنابراین اجی مجی ....... و او ثروتمندترین زن جهان شد !
سپس قورباغه از آرزوی سوم زن سوال کرد و او جواب داد :
من دوست دارم که یک سکته قلبی خفیف بگیرم.....
:: برچسبها:
او دارد مال من است ,
,
,
بنابراین اجی مجی ,
,
,
,
,
,
,
و او ثروتمندترین زن جهان شد ! سپس قورباغه از آرزوی سوم زن سوال کرد و او جواب داد :,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
انتخاب همسر شاهزاده : گل صداقت در دانه عقیم |
|
|
دویست و پنجاه سال پیش از میلاد؛ در چین باستان؛ شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند، تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی خدمتکار پیر قصر، ماجرا را شنید غمگین شد چون دختر او هم مخفیانه عاشق شاهزاده بود.
دختر گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت. مادر گفت: تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا. دختر جواب داد: می دانم که شاهزاده هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم.
روز موعود فرا رسید و همه آمدند. شاهزاده رو به دختران گفت: به هر یک از شما دانه ای می دهم، کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گل را برای من بیاورد، ملکه آینده چین می شود. همه دختران دانه ها را گرفتند و بردند. دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت. سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود، گلی نرویید.
روز ملاقات فرا رسید، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدانهای خود داشتند. لحظه موعود فرا رسید شاهزاده هر کدام از گلدانها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود!
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است. شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند: گل صداقت ... همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود
:: برچسبها:
همه,
ه,
ت,
ن,
ه,
ا,
,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
عشق یعنی تنها باشی و یک تکیه گاه
او که چشمش آسمان باشد و چشمانت زمین
آسمانی بودنت باشد همین
چون کویری تشنه باشی بی قرار
که گویی هردم آسمان بر من ببار
عشق یعنی حسرت پنهان دل
زندگی در گوشه ویرانه دل
عشق یعنی اینکه همچون سرنهی بر پای یک دل داده ای
اینکه موج گردی بی امان بهر دریای غم و اندوه و آه
عشق یعنی سایه ای در یک خیال
آرزویی سرکش و گاهی محال
عشق یعنی کوچه ای دور و دراز
با هزاران سختی و شیب و فراز
عشق یعنی عطر گل های بهشت
عشق یعنی زندگی و سر نوشت
:: برچسبها:
عشق یعنی تنها باشی و یک تکیه گاه او که چشمش آسمان باشد و چشمانت زمین آسمانی بودنت باشد همین چون کویری تشنه باشی بی قرار که گویی هردم آسمان بر من ببار عشق یعنی حسرت پنهان دل زندگی در گوشه ویرانه دل عشق یعنی اینکه همچون سرنهی بر پای یک دل داده ای اینکه موج گردی بی امان بهر دریای غم و اندوه و آه عشق یعنی سایه ای در یک خیال آرزویی سرکش و گاهی محال ع,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادن گلهای باغچه، به عادت آب دادن گلهای باغچه بدل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست،
پیوسته نو کردن خواستنیست که خود پیوسته، خواهان نو شدن است
و دگرگون شدن.
تازگی، ذات عشق است و طراوت، بافت عشق.
چگونه میشود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟
عشق، تن به فراموشی نمیسپارد، مگر یک بار برای همیشه.
جام بلور، تنها یک بار میشکند.
میتوان شکستهاش را، تکههایش را، نگه داشت.
اما شکستههای جام ،آن تکههای تیز برنده، دیگر جام نیست.
احتیاط باید کرد.
همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.
بهانهها، جای حس عاشقانه را خوب میگیرند..
:: برچسبها:
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر
پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
جدا که شدیم هر دو به یک احساس رسیدیم
تو به فراغت ، من به فراقت
یک حرف که مهم نیست...
:: برچسبها:
جدا که شدیم هر دو به یک احساس رسیدیم تو به فراغت ,
من به فراقت یک حرف که مهم نیست,
,
,
,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
با همه بوده است
عجب هرزه ایست این تنهایی...
:: برچسبها:
با همه بوده است عجب هرزه ایست این تنهایی,
,
,
,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
بی انصاف
با کدام لالایی وجدانت را خوابا نده ای
که این چنین بی خیال من شده ای...
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
سیگار عشق نیست !
آخرین پناه عاشق است ...
:: برچسبها:
سیگار عشق نیست ! آخرین پناه عاشق است ,
,
,
,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
بگذار در گوشت بگویم میخواهمت
این خلاصه تمام حرفای عاشقانه دلم است..
:: برچسبها:
بگذار در گوشت بگویم میخواهمت این خلاصه تمام حرفای عاشقانه دلم است,
,
,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
دلم که می گیرد باران می بارد...
وباران...
چه هق هق زنانه ای دارد...
:: برچسبها:
دلم که می گیرد باران می بارد,
,
,
وباران,
,
,
چه هق هق زنانه ای دارد,
,
,
,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
ادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باش
:: برچسبها:
tanhaa,
ashegh,
chatroom,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
|
منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم
در چشمانت خیره شوم...دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم
منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم
سر رو شونه هایت بگذارم....
از عشق تو.....از داشتن تو...اشک شوق ریزم
منتظر لحظه ی مقدس که تو را در آغوش بگیرم
بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم
وبا تمام وجود قلبم وعشقم را به تو هدیه کنم
اری من تورا دوست دارم
وعاشقانه تو را می ستایم
:: برچسبها:
n,
sjj,
jkih,
1jkih,
loxblog,
تنها,
1تنها,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 |
|
|
|
شیوه مخ زدن در کشورهای مختلف |
|
|
فرانسه:
پسر: بن ژور مادام! حقیقتش رو بخواید من از شما خوشم آمده و میخواهم اگر افتخار بدید با هم آشنا شیم!
دختر: با کمال میل موسیو!
ایتالیا:
پسر: خانوم من واقعا شمارو از صمیم قلب دوست دارم و بسیار مایلم که بیشتر با شما آشنا شم!
دختر: من هم از شما خوشم اومده و پیشنهاد شمارو با
کمال میل می پذیرم!
انگلیس:
پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم!
خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم!
دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!
ایران:
پسر: پیــــــــــــــــــس ... پیس پیس ...
پـــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــس ... پیییییییییییییس ...
ســــــــوووووووو ... ســــــــــوووو ...
ســــــــــــس ... ســـــــــــــــــــــــــــــــــــس ...
پــــــــِـخخخخخخخخخ ... چِــخـــــــــــــــه ...
هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!
دختر: خفه شو! کثافت عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری
راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس!
شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی!
ساعت 10 زنگ میزنم!
:: برچسبها:
شیوه,
مخ,
زدن,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در یک شنبه 11 فروردين 1392 |
|
|
|
|
مثل برگی خشک و تنها روی شاخه موندم اینجا
می ترسم
توی چنگ وحشی باد برم از خاطر و از یاد
بپوسم
همه ی روزای من قصه ی بودن مب توی اینه ی دلم
مثل شب سیاه و سرده
مثل ابرها رنگ درده
توشتاب لحظه ها من با خودم یکه و تنهام
می دونم
تو سراب این افق تا سفر نهایت اینجا
می مونم
همه ی روزای من قصه ی بودن مب توی اینه ی دلم
مثل شب سیاه و سرده
مثل ابرها رنگ درده
مثل یک غروب تنها که میشینه پشت ابرها
یه سکوت بی پناهم
توی این بیهودگی ها لحظه ها رو میشمارم
انتظار هر نگاهم
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در یک شنبه 11 فروردين 1392 |
|
|
|
|
بگـشـای سـیـنـه، ای شــب آرام و پـر ز راز
تا گـویـمــت حـدیـث دل غـمـکشـیـده بــاز
یک شب به چرخ، خنده ی پر طعنه ای زدم
کای چرخ پیر، دیگر از این پس به خود مناز
با تـیـر عـشق گـرچه بـسـی دل فـکنده ای
لـیکـن بـه قلـب مـن نشـد این تیر جانگداز
گفتـا کـمـند عـشق، هـمـی بندمت به پای
از گــیـســوان پــر خـم آن یــار دلــنــواز
آنگه به تـیـر عـشــق چـنـان سـیـنه ات زنم
کــز سـوز عـشـق، آه تو آیـد همی فراز
آری کـه چــرخ پـیـر، مـرا صـیــد عـشـق کـرد
گفـتا بــسـوز و با غـم جانکاه خود بساز
:: برچسبها:
خدا,
خدایا,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در یک شنبه 11 فروردين 1392 |
|
|
|
میدانی تنهایی کجایش درد دارد !!؟ |
|
|
میدانی تنهایی کجایش درد دارد !!؟
انکارش ...
خودت در واژه ها می نشینی ..!
خودت قلم را وسوسه می کنی !!
انگـــار
آخرین سهــــــ ــــ ــم ما از هم
همین سکوتـــــــــ ـــــــ ــــ اجباری سـتــــــ ـــ ـ ..
در بدرقــــــه چشمان تو نميتوان غربت را فراموش كرد و
كوچــــــه سرارسر ميشود از وداعي عاشقانــــه...
دلِ سبــــــزم را گــــــ ــــ ـره زد ..
و رفتـــــــ ــــ ــ تا بـــــــه آرزوهـــایش برســــد ..
گـل یا پــوچ؟
دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن
بگذار فقط تصــــــور کنم ..
که در دستانتــــ
برایـــم کمی عشق پنهـــان است ..
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی
چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
" تـــو "
دو حرفـــــــــ ــــــ ــــ بیشتر نیســـت ،
کلمه ی کـــوتاهی
کـــــ ـــ ـه برای گفتنش ..
جانم به لبــــــ ـــ ـ رسید و
ناتمـــــ ــــ ــام ماند ..*
حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!
حمـاقـت یـعنـﮯ مـن کـه
اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوﮮ!
خـبری از دل تنـگـﮯ ِ تـو نمـی شود!
برمیگردم چـون
دلـتنـگـت مــی شــوم!!!
فرقـے نمـے کند !!
بگویم و بدانـے ...!
یا ...
نگویم و بدانـے..!
فاصله دورت نمی کند ...!!!
در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!
جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:
دلــــــــــــــم.....!!!
در جستجوی تو چشمانم از نفس افتاد ،
در کجای جغرافیای دلت ایستاده ام که خانه ام ابری است ،
همیشه دلتنگ توام ...
امشب بازهم پستچی پیر محله ی ما نیومد
یا باید خانه مان را عوض کنم
یا پستچی را
تو که هر روز برایم نامه می نویسی .... مگه نه ؟!!
........................................................................
:: برچسبها:
میدانی تنهایی کجایش درد دارد !!؟,
تو که هر روز برایم نامه می نویسی ,
,
,
,
مگه نه ؟!!,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در یک شنبه 11 فروردين 1392 |
|
|
|
|
عشق پرواز بلندی است مرا پر بدهید.
به من اندیشه از امروز فراتر بدهید.
من به دنبال دل گمشده ام می گردم.
یک کبوتر به من احساس کبوتر بدهید.
تا درختان جوان راه مرا سد نکنند.
برگ سبزی به من از جنس صنوبر بدهید.
یادتان باشد اگر کار به تقسیم کشید.
باغ جولان مرا بی درو پیکر بدهید.
عشق اگر کرد نصیحت به شما گوش کنید.
تن برازنده او نیست به او سر بدهید.
دفتر شعر جنون بار مرا پاره کنید.
یا به یک شاعر دیوانه دیگر بدهید.
.....................................................................................................
دل گمراه من چه خواهد کرد
با بهاری که میرسد از راه؟
یا نیازی که رنگ میگید
درتن شاخه های خشک و سیاه؟
دل گمراه من چه خواهد کرد؟
با نسیمی که میتراود از ان
بوی عشق کبوتر وحشی
نفس عطرهای سرگردان؟
لب من از ترانه میسوزد
سینه ام عاشقانه میسوزد
پوستم میشکافد از هیجان
پیکرم از جوانه میسوزد
هر زمان موج میزنم در خویش
می روم میروم به جایی دور
بوته گر گرفته خورشید
سرراهم نشسته در تب نور
من ز شرم شکوفه لبریزم
یار من کیست ای بهار سپید؟
گر نبوسد در این بهار مرا
یار من نیست ای بهار سپید
دشت بی تاب شبنم الوده
چه کسی را به خویش می خواند؟
سبزه ها لحظه ای خموش خموش
انکه یار منست میداند
اسمان می دود ز خویش برون
دیگر او در جهان نمی گنجد
اه گویی که این همه ابی
در دل اسمان نمی گنجد
در بهار او زیاد خواهد برد
سردی و ظلمت زمستان را
می نهد روی گیسوانم باز
تاج گلپونه های سوزان را
ای بهار ای بهار افسونگر
من سراپا خیال او شده ام
در جنون تو رفته ام از خویش
شعر و فریاد و ارزو شده ام
می خزم همچو مار تبداری
بر علفهای خیس تازه سرد
اه با این خروش و این طغیان
دل گمراه من چه خواهد کرد؟
:: برچسبها:
دل,
گمره,
عشق من,
,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در یک شنبه 11 فروردين 1392 |
|
|
|
|
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در یک شنبه 11 فروردين 1392 |
|
|
|
سلام من را به وجدانت برسان |
|
|
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در یک شنبه 11 فروردين 1392 |
|
|
|
|
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در یک شنبه 11 فروردين 1392 |
|
|
|
|
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در یک شنبه 11 فروردين 1392 |
|
|
|
|
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در یک شنبه 11 فروردين 1392 |
|
|
|
|
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در یک شنبه 11 فروردين 1392 |
|
|
|
|
:: برچسبها:
12ت,
تنهایی,
کلبه,
تنهایی,
من,
اس ام اس,
,
عاشقانه,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در یک شنبه 11 فروردين 1398 |
|
|
|
|
حتی اگر حرفی هم نبود
شماره ام را بگیر و فقط بخند
وقتی میخندی
زمان می ایستد
ودر زیر پوستم انگار پرنده ای
برای رهایی پرپر میزند
++ اگر مردهای، بيا و مرا ببر و اگر زندهای هنوز لااقل خطی، خبری، خوابی، خيالی ...بیانصاف
++ راست می گفتی !من به درد تو ... نمی خوردم !ولی به درد تو من ! نمی مردم ؟
++ همین که تو میدانی دوستت دارم کافیست بگذار خفه کند خودش را دنیا...
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در شنبه 10 فروردين 1392 |
|
|
|
|
باران که می گیرد به هم می ریزد اعصابم
تقصیر باران نیست...می گویند: بی تابم...!
گاهی تو را آنقدر می خواهم به تنهایی
طوری که حتی بودنم را بر نمی تابم
هر صبح ،بی صبحانه از خود می زنم بیرون
هرشب کنار سفره ،بُق کرده ست بشقابم
بی تو تمام پارک های شهر را تا عصر
می گردم و انگار دستی می دهد تابم
شب ها که پیشم نیستی...خوابم نمی گیرد
وقتی نمی بوسی مرا...با "قرص" می خوابم...!
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در شنبه 10 فروردين 1392 |
|
|
|
در دلم آرزوی آمدنت می میرد، |
|
|
در دلم آرزوی آمدنت می میرد،
رفته ای اینک، امّا، آیا بــــــاز می گردی؟!
چه تمنای محالی دارم ....
خنده ام می گیرد!
++ زیر چشم آرزوهایم کبود شده ... سیلی محکمی بود باور بی وفایی اش.
++ راه میروم و شهر زیر پاهایم تمام میشود! تو هیچ کجا نیستی...
++ ای کاش، نبودنت را هم با خودت برده بودی!
:: برچسبها:
در دلم آرزوی آمدنت می میرد,
,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در شنبه 10 فروردين 1392 |
|
|
|
|
نبودنت در من قدم می زند،
من زیر ِ باران!
تو دور میشوی، من خیس!
این دِلبری های ِ بهار است،
نیامده دیوانه می کند،
... کوچه را از تنهایی...!
:: برچسبها:
نبودنت در من قدم می زند,
,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در شنبه 10 فروردين 1392 |
|
|
|
|
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در شنبه 10 فروردين 1392 |
|
|
|
|
یه وقتایی هیشکی نیست بهت بگه قشنگی. وقتی کسیو نداری، توی اون عکس دستهجمعی گمی. کسی نیست بگرده بین اون همه کله، تو رو پیدا کنه. تو رو نگاه کنه، بولدت کنه، سوات کنه. بگه چقد فرق داشتی. بگه اونموقع هم قشنگ بودی الانم قشنگی. تو هی بگی نه قشنگ نیستم قدم کوتاهه، چشام لوچه، دماغم کجه و اون هی اصرار کنه. بگه چرا چرا تو خری نمیفهمی. تو هی بگی کو کجا؟ اونم بگه ایناها ایناها. حواسش باشه امروز یه لباس دیگه تنته، یه کفش دیگه پاته. قشنگا که قشنگن، اونا هیچی. ما که طبق معیارای ملت قشنگ نیستیم، قشنگیمون وابستهاس. برای اینکه قشنگ باشی حتمن لازمه کسی باشه که بهت بگه. وقتی میگه قشنگ و باور میکنی، نگا میکنی تو آینه و دوس داری خودتو. با چشم اون داری نگا میکنی به خودت. وقتی میره و تنها میشی، قشنگیت هم باهاش میره. دوباره یهدونه از اون معمولیاشی. دوباره یه عابر پیادهای تو خیابون، یه مسافری تو مترو، یه کارمندی، فقط یه کلهای بین اون همه کله تو عکسای دستهجمعی.
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در شنبه 10 فروردين 1392 |
|
|
|
|
غروب ساعت غمگینی است
نمیتواند حتا گلدانی را بیندازد
و غم کمی جابهجا شود.
در خانه نشستهام
زانوهایم را در آغوش گرفتهام
تا تنهاییام کمتر شود
تنهاییام
کمد پر از لباس
اتاقی که درش قفل نمیشود
تنهاییام حلزونی است
که خانهاش را با سنگ کُشتهاند.
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در شنبه 10 فروردين 1392 |
|
|
|
|
باید باور کنیم
تنهایی
تلخترین بلای بودن نیست،
چیزهای بدتری هم هست،
روزهای خستهای که در خلوت خانه پیر میشوی...
و سالهایی
که ثانیه به ثانیه از سر گذشته است.
تازه
تازه پی میبریم
که تنهایی
تلخترین بلای بودن نیست،
چیزهای بدتری هم هست:
دیر آمدن!
دیر آمدن!
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در شنبه 10 فروردين 1392 |
|
|
|
|
پیشانی ام سینه ات را میخواهــــــــــــــد
و چشمانم"""
خیس کردن پیراهنت را..!
عجب دل پر توقعی دارم من!!
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در دو شنبه 10 فروردين 1392 |
|
|
|
|
تا حالا شده
ساعت ها زير دوش به كاشي هاي حموم خيره ميشي
غداتو سرد مي خوري
صبحانه رو شام ، ناهار و نصف شب
لباسات ديگه به تنت نمياد
همه چي رو قيچي مي زني
ساعت ها به يك آهنگ تكراري گوش مي كني و هيچ وقت
اونو حفظ نميشي
اين قدر علامت سوالاي تو فكرتو ميشمري
تا آخرش روبالش خيست خوابت ببره
تنهايي از تو آدمي ميسازه
كه ديگه شبيه آدم نيست
تنهايي
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در دو شنبه 10 فروردين 1392 |
|
|
|
|
يه وقتايي که دلت گرفته ؛
بغض داري ،
آروم نيستي !
دلت براش تنگ شده ....
حوصله ي هيچكسو نداري !
به ياد لحظه اي بيفت که :
اون همه ي بي قـراري هاي تو رو ديد؛
اما ....
چشمـاشو بست و رفت ... !!!
:: برچسبها:
به ياد لحظه اي بيفت که :,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در دو شنبه 10 فروردين 1392 |
|
|
|
|
همیشه برایم سوال است :
اگر قرار بود روزی او را از دست بدهم،
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در دو شنبه 10 فروردين 1392 |
|
|
|
|
شاید با هم بودن سخت تکرار شود…
اما به یاد هم بودن را هر لحظه..
میتوان تکرار کرد…
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در دو شنبه 10 فروردين 1392 |
|
|
|
میخواهمتــــــــــــــــــــ… |
|
|
میخواهمتــــــــــــــــــــ…
ولــــی…
دوری…
خیلی خیلی دور...
نه دستم به دستانـــــــت میرسد
...نه چشمانم به نگاهتــــــــــــــــــ ...
:: برچسبها:
1تنها,
تنهایی,
عشق,
عاشق,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در دو شنبه 10 فروردين 1392 |
|
|
|
|
گفت این کیه؟
گفتم منم
گفت تو که اینجایی؟!
گفتم دیروز منه
گفت پس نگو منم بگو من بودم
آره راستم می گفت من دیروز کجا و من امروز کجا
این من با آن من صد من توفیر دارد...
ای من شکستی تا این من,نیم من شد..
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در دو شنبه 10 فروردين 1392 |
|
|
|
|
سلام دوستای نازنینم...این چند وقت همش پست های غم ودردناک تو وبم گذاشتم
ولی این پستم به خاطریکی از دوستام که خیلی برام ارزش داره و خیلی نگرانم بوده
ونمیتونم درخواستش رو رد کنم..یکم شاد تره..(کامل بخونین)
از تو به آسمانها رسیدم ، شدم خورشید و بر روی دنیا تابیدم !
از تو به دریاها رسیدم ، مثل یک موج خروشان در آغوش ساحل قلبت خوابیدم!
از تو به عشق رسیدم ، عاشق شدم و راز عشق را فهمیدم !
از تو به همه چیز رسیدم ، شدم همدلی برایت و همه درد دل هایت را شنیدم!
از تو به فرداها رسیدم ، خوشبختی را در کنار تو بر روی صفحه دفتر عشق کشیدم!
از تو به رویاها رسیدم ، در خیالم به حقیقت رسیدم ، تو را لمس کردم و طعم عشق را با تو چشیدم!
روزها میگذرد ، لحظه به لحظه با تو شیرین است ، زندگی ام با تو همین است که من رسیده ام به جایی که دلم نمیخواد هیچگاه ترک کنم این دنیای عاشقانه را!
رها کردی مرا از تنهایی آنگاه که نسیم عشقت گرد و غبارها را از دلم برد، آنگاه که امواج پر از عشقت غمها را از دلم شست ، شدم عاشق و نشستم در دلت ، هنوز به یاد دارم معجزه آن چشمهایت ...!
:: برچسبها:
با تو به آسمان رسیدم,
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در چهار شنبه 16 اسفند 1391 |
|
|
|
|
|
نوشته شده توسط
♥mohammad♥ در شنبه 7 بهمن 1391 |
|
|
|
|