تا حالا شده
ساعت ها زير دوش به كاشي هاي حموم خيره ميشي
غداتو سرد مي خوري
صبحانه رو شام ، ناهار و نصف شب
لباسات ديگه به تنت نمياد
همه چي رو قيچي مي زني
ساعت ها به يك آهنگ تكراري گوش مي كني و هيچ وقت
اونو حفظ نميشي
اين قدر علامت سوالاي تو فكرتو ميشمري
تا آخرش روبالش خيست خوابت ببره
تنهايي از تو آدمي ميسازه
كه ديگه شبيه آدم نيست
تنهايي
نظرات شما عزیزان: